در سال ۱۹۴۲ آلبر کامو به تنهایی، بدون همسرش به پاریس آمد و در انتشارات گالیمار به عنوان ویراستار شروع به کار کرد. در همان سال تحت تأثیر وقایع جنگ جهانی دوم، رمان «طاعون» را نوشت. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۴۷ منتشر شد و با اقبال گسترده خوانندگان مواجه گشت.
«طاعون» در زندگی جمعی همان است که «بیگانه» در زندگی فردی بود. همانسان که «مورسو»، ضد قهرمان بیگانه ناگهان زیبایی زندگی را کشف میکند، در «طاعون» سراسر یک شهر طاعونزده، وقتی که خود را از دنیا جدا میبیند، وجدانش بیدار میشود.
***********************************************************************
آلبر کامو و ژان پل سارتر در سالهای بعد از جنگ؛ یک دوستی نه چندان دیرپا.
در سالهای پس از جنگ آلبر کامو و ژان پل سارتر برای مدت کوتاهی رابطهای دوستانه با هم داشتند. کامو جستار «انسان طاغی» را در فاصله بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ نوشت. او در «انسان طاغی» از استالینیسم انتقاد میکند. سارتر اما همچنان خواهان اجتماع بیطبقه است. سارتر و کامو از هم فاصله میگیرند.
کامو در «انسان طاغی» میگوید انسان یگانه موجودی است که نمیخواهد آنچه هست باشد. از اینرو بر ضد وضع خود عصیان میکند. این عصیان فطرت هستی اوست.
او در یادداشتهایش مینویسد: «انقلاب خوب است. ولی برای چه؟ باید از تمدنی که میخواهیم بنا کنیم ایدهای داشته باشیم.»
***********************************************************************
نوبل ادبیات برای آلبر کامو
در سال ۱۹۵۷ نوبل ادبی به آلبر کامو تعلق گرفت. آکادمی نوبل این جایزه را به مجموعه آثار او اهداء کرد، به این دلیل که کامو در آثارش با جدیتی موشکافانه مشکلات وجدانی انسان عصرش را برنمایانده است.
او در سخنانی به یاد ماندنی گفت: «هدف هنر نه وضع قانون و نه قدرتطلبی است. وظیفه هنر، درک کردن است. هیچ اثر نبوغآمیزی بر کینه و تحقیر استوار نیست. هنرمند یک سرباز بشریت است و نه فرمانده. او قاضی نیست بلکه از قید قضاوت آزاد است. او نماینده دائمی نفوس زندگان است.»
*************************************************************************
کامو در این اتوموبیل کشته شد