پیشتر در مورد وکیل شدن جانیان این مقالات در “زمانه” منتشر شده‌اند:

در مورد کلیت نظام قضایی جمهوری اسلامی به به مجموعه‌‌ی چهار جلدی “عدالت‌خانه و ویرانگرانش” رجوع کنید.

در حالی که دانشگاه‌های کشور به صورت فله‌‌ای به تولید «حقوقدان» مشغول هستند و کشور با بحران بیکاری حقوقدانان جویای کار مواجه است. نه تنها مقامات قضایی بلکه مهندسان و نظامیان و اطبا نیز به شغل وکالت روی آورده و مؤسسه حقوقی دایر کرده‌اند.

عیسی امینی رئیس کانون وکلا در مورد مشکلات کانون وکلا در ایران می‌گوید:‌

«امروز بیش از ۲۰۰ دانشکده حقوق و گروه حقوق داریم. تنها همین دانشگاه پیام نور در مقطعی ۱۷ هزار ورودی رشته حقوق در یک‌سال داشت که آمار بسیار سنگینی است. با چنین آماری این سؤال پیش می‌آید که این‌ها جذب کدام نهاد حقوقی می‌شوند و شغل آن‌ها چیست؟…

طبق طرح ناپخته جامع پذیرش آموزش وکالت و جلسه‌ای که با نمایندگان داشتیم، کانون وکلا و مرکز جذب سالانه ۳۰ هزار خروجی باید داشته باشند. این آمار است یا نقاشی؟! مگر می‌شود با این روش کشور را اداره کرد؟… سؤال من این است که جواب این تعداد فارغ‌التحصیل بیکار را چه کسی باید بدهد؟! چرا فعالیت‌های قضایی به وکلا سپرده نمی‌شود؟! افزون بر این هیئت جذب و میزان جذب از طریق آزمون را کسانی تشکیل می‌دهند که اکثریت آن از قوه قضائیه هستند، پس چرا ما باید متهم شویم؟…

یکی از هوشمندی‌های نهاد‌های آموزشی کشور این است که آمار دقیقی در این زمینه ارائه نمی‌کنند و این پرسش باید از سوی وزارت علوم مطرح شود. ما در سال حدود ۴۰ هزار دانشجوی حقوق داریم، در حالی‌که این آمار در کشور‌هایی، چون فرانسه بین ۵ تا ۱۰ هزار است.

درسال ۹۶، هزار و ۵۰۰ نفر در کانون مرکز، ۲ هزار نفر در مرکز مشاوران و بیش از ۲ هزار نفر هم در سایر کانون‌ها جذب وکیل داشتیم که جمعاً فقط در سال ۹۶ از طریق آزمون بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ نفر جذب صورت گرفته است. به این آمار، بند «الف»، «ب»، «ج» و «د» ماده ۸ هم اضافه می‌شود که با جمع آن بالای ۷ هزار در سال می‌رسد، عددی که بسیار بالاست. نهادی در کشور سالانه بیش از ۲ هزار جذب دارد؟!… از سال ۱۳۹۱ به دستور مدیرکل ثبت شرکت‌ها و با حکم معاونت‌های وقت وزارت دادگستری اجازه راه‌اندازی مؤسسات حقوقی بدون پروانه وکالت داده شده است. نتیجه این شده که مهندس، پزشک، سرتیپ، قاضی اخراجی و هر شخصی مشغول وکالت است. آمار این مؤسسات از ۱۰ هزار هم عبور کرده است و امروز دنبال اتحادیه هستند و با اجاره کردن تابلو‌های شهرداری به فعالیت ادامه می‌دهند.» [1]

رئیس کانون وکلا می‌گوید:

«از یکسو در تابلو‌های وکالت می‌نویسند قاضی بازنشسته. از دادگاه تجدیدنظر استان تهران و حتی در مواردی هم در تابلوی برخی وکلا نوشته می‌شود وکیل مورد تأیید قوه قضائیه!» [2]

رئیس کانون وکلا اضافه می‌کند که وکلای بابک زنجانی برای شرکت در ۲۶ جلسه دادگاه یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان حق‌الوکاله گرفته‌اند. در حالی که این نوک کوه یخ است که بیرون زده.

تولید فله‌ای وکیل و «حقوقدان» در نظام ولایی باعث شده است که نزدیک به ۳ هزار نفر از آن‌ها از جنایتکاری چون رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای اصلح حمایت کنند.[3]

در این نوشته به چند قاضی بازنشسته می‌پردازم که هزاران حکم قتل صادر کرده‌اند و امروز به عنوان وکیل مدافع پرونده‌های نان و آب دار را دنبال می‌کنند. یکی از دلایل متفاوت بودن رژیم ولایی را در همین‌جا می‌توانید ببینید.

حسن تردست 

حسن تردست

حسن تردست