این عکسی از احسان شاهقاسمی است. وی به زودی اعدام میشود.
این عکسی از احسان شاهقاسمی است. وی به زودی اعدام میشود.
وکلا و سرداران با شماره و بی شماره (۱)
نیم کشته، تمام کشته
محمدرضا روحانی
روز ۴ خرداد تنها در زندان قزلحصار ۲۲ زندانی را که با توسل به نماز دستهجمعی و به سرگرفتن قرآن از خامنهای درخواست تخفیف مجازات کرده بودند را به عنوان اقدام به شورش دسته جمعی به دار کشیدند .
http://icae-iran.com/1394/03/7454
دو روز بعد انجمن اسلامی فروشندگان جواهر، طلا و نقره با ارسال پیامک به مردم مشهد آنان را برای تماشای مراسم اعدام در ملاءعام، روز ۶ خرداد (در تقاطع خیابان مسلم و گاز شرقی) دعوت کرد؛
http://www.entekhab.ir/fa/news/206899
هم اکنون نمایندگان بیدفاع زنان، مدافعین حقوق بشر، پایهگزاران سندیکاهای کارگران، معلمان، دانشجویان و همچنین وکلا، روزنامهنگاران و کنشگران سیاسی در بند زندانهای مخوف جمهوری اسلامی با شکنجه و آزارها و حتی اعدام مواجه هستند؛
در چنین شرایطی برای گسترش، تقویت و استمرار اختناق ارتجاعی ولایت مطلقه فقیه کمر به نابودی قطعی دیرپاترین نهاد جامعه مدنی، یعنی کانونهای وکلای دادگستری بستهاند؛
در هنگامهای که برای اجرای منویات ولی مطلقه امر و رهبر جمهوری اسلامی رئیس جمهوری این نظام لایحه منفور «جامع وکالت» را به مجلس شورای اسلامی فرستاده است. برادران لاریجانی رؤسای قوای مققنه و قضاییه ولی فقیه، هریک به سهم خود به رقابت شدیدی با رئیس جمهور برخاستهاند. تا پس از قریب ۳۷ سال سرکوبی، «پاکسازی» تصفیه، اشغال کانون، تصویب دهها قانون برای تفتیش عقاید، بازرسی وکلا، گماردن دادگاه انتظامی قضات ولی فقیه برای غربال کردن نامزدهای عضویت درهیأت مدیره و و و بتوانند روشهای جدیدی را به کار برند تا قاطعانه و سریعتر کالبد نیمکشته کانونهای وکلا را تمام کش کنند. اما باید قبلا جو ترس را در بین وکلا بیش از پیش تقویت کرد.
اجرای فوری احکام قطعی مأمورین شماره دار
در چنین زمینه و زمانهای و در جهت «اجرای دستورات ریاست محترم مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه …. » فرمانده ۶۱ در هماهنگی و تعامل با مدیریت ۲۷۱ امریه محرمانهای به فرمانده ۶۳۵ ابلاغ میکند. به موجب این دستور ۱۲ وکیل دادگستری و مشاور حقوقی در بین همکارانی که تحت کنترل نامحسوس سربازان گمنام امام خامنهای قرار گرفتهاند، شرع گریز تشخیص داده شدهاند. آنان باید با منع ورود به ساختمانهای دادگاهها و دادسراهای استان تهران از حق کار محروم شوند. «عدم رعایت حجاب شرعی و آرایش غلیظ» و صد البته «موی سر» این همکاران ما موجبات لغو عملی پروانه وکالت آنها را فراهم آورده است.
http://news.gooya.com/politics/archives/2015/05/197557.php
عدالت اسلامی
در آستانه ۹۵ سالگی کانون وکلا هستیم. کانوهای وکلا طی قریب نیم قرن فراز و نشیبهای گوناگونی را از سرگذراندهاند. از ابتلائات سلطه آخوندها هزاران «قصه دارم پر از آب چشم». بخش کوچکی از آن در نوشتههای صاحب این قلم و اطلاعیههای وکلای دادگستری آمده است که لینک آنها برای اطلاع بیشتر خواننده ذیلا آورده میشود.
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-63307.html
در این میان میتوان تبلور عدالت اسلامی را ضمن بررسی شتابزده امریه فرماندهان شماره دار دید.
سربازان گمنام و پنهان امام خامنهای متشکل در مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه وکلا را به طور نامحسوس کنترل میکنند؛
شرع گریز را مییابند. با امکانات اسلامی عکس آنها را میگیرند. به کانونها مراجعه میکنند تا هویت و شماره پرونده آنان را احراز کنند؛
به فرماندهان گزارش میدهند و هویت وکیل شرعگریز را با جزئیات نوع یا انواع عدم مراعات شرعیات حاکم را روشن میکنند؛
فرمانده صاحب اختیار در یک رسیدگی غیابی و فوری با احراز اتهامات جمعی ۱۲ نفره، مجازات ارتکاب جرم آنان را تعیین میکند؛
چون حکم ناشی از رسیدگی فوری و غیابی فرمانده قطعی و لازم الاجراست بدون ابلاغ به محکومین امریه اعمال مجازات اسلامی صادر میشود.
اصل ۳۴ قانون اساسی جمهوری مقدس اسلامی ولایت مطلقه فقیه مقرر داشته است که «دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هرکس میتواند به دادگاههای صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند به این گونه دادگاهها دسترسی داشته باشند و هیچکس را نمیتوان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد.»
سرداران فرمانده از ۶۱ گرفته تا ۲۷۱ و ۶۳۵ با این قبیل اعمال آشکارا قانون اساسی مقدس خود را به فاضلاب میاندازند و سیفون را میکشند.
سرنوشت هفتاد هزار وکیل و مشاور حقوقی ایران بعد از ۹۵ سال که از عمر کانون میگذرد به عدالت اسلامی سپرده شده است.
محمدرضا روحانی ۹ خرداد ۱۳۹۴
بازداشت دانشجوی دانشگاه همدان به اتهام توهین به خمینی
ف: رئوف شهبازی، دانشجوی دانشگاه همدان که پیشتر طبق شکایت دادستان عمومی و انقلاب همدان به اتهام «توهین به بنیان گذار جمهوری اسلامی در فضای مجازی» به دو سال حبس محکوم شده بود، بازداشت شد.
بنروز جمعه 8 خرداد سال جاری، رئوف شهبازی، دانشجوی نوجوان دانشگاه همدان طی یورش خشن ماموران وزارت اطلاعات، و پس از بازرسی کامل از محل سکونتش واقع در یک منزل دانشجویی، بازداشت و برای اجرای حکم دو سال حبس صادره توسط دادگاه انقلاب همدان، به زندان این شهر منتقل شد.
شرح رای شعبه اول دادگاه انقلاب همدان به ریاست قاضی قادری نسب به شکل زیر است:
به گزارش روز یکشنبه روابط عمومی دادگستری استان کرمان، منصور سالاری در تشریح جزییات پرونده اختلاس بنیاد مسکن کرمان افزود: مدیران مالی اسبق بنیاد مسکن استان کرمان با همکاری یکی از مدیران ارشد این مجموعه در تهران مبادرت به اختلاس مبلغ پنج میلیارد و 400 میلیون ریال کرده بودند.
وی با بیان این که این اختلاس ها در فاصله سال های 88 تا 91 صورت گرفته است، گفت: این متهمان با همکاری یکدیگر مبادرت به برداشت غیرقانونی وجه از حساب های بنیاد مسکن از محل اعتبارات عمرانی بانک جهانی و اعتبارات ملی و استانی کرده اند.
***************************************************************************************************
یکی از روزنامههای پرتيراژ ترکيه که از مخالفان حکومت اسلامگرای رجب طيب اردوغان است روز جمعه هشتم خرداد برخی از اسناد و تصاوير مربوط به روابط ترکيه و گروههای شبه نظامی سوريه را منتشر کرد.
به دنبال انتشار گزارش ويژهای در روزنامه «جمهوريت» ترکيه درباره کشف اسلحه و مهمات از چند کاميون متعلق به سازمان امنيت آن کشور، دادستانی استانبول دستور آغاز تحقيقات درباره «جان دوندار» سردبير ارشد اين روزنامه را صادر کرد.
پس از تحقيقات قضايی ممکن است سردبير روزنامه جمهوريت به نقض قوانين ضد تروريسم ترکيه متهم و محاکمه شود.
روزنامه جمهوريت در شماره روز جمعه خود در یک گزارش اختصاصی برای نخستين بار تصاوير و ويدیويی از چند کاميون متعلق به سازمان امنيت ترکيه، ميت، منتشر کرد که در آنها اسلحه و مهمات جاسازی شدهای که قرار بود به سوريه فرستاده شود، ديده میشود.
بر پايه گزارش «جمهوريت» و ديگر رسانههای غير دولتی ترکيه، در ۱۹ ژانويه سال جاری میلادی ماموران ژاندارمری بر اساس اخباری که دريافت کرده بودند و به دستور دادستان شهر چند کاميون باری را که راهی مرز سوريه بودند، متوقف کردند.
ماموران مخفی سازمان امنيت ترکيه ابتدا سعی کردند جلوی بازرسی محموله کاميونها را بگيرند اما حضور دادستان در محل و اصرار او، به باز شدن صندوقهای موجود در اين کاميونها منجر شد.
به نوشته روزنامه جمهوريت، در اين صندوقها مقدار زيادی فشنگ که در قوطیهای داروی آنتی بيوتيک جاسازی شده بودند، خمپاره و راکتهای کوچک کشف شد.
چند هفته پس از اين واقعه، رجب طيب اردوغان نخست وزير وقت در اجتماع بزرگ شهر آدانا گفت: «با کاميونهايی که برای ترکمنهای سوريه کمکهای انساندوستانه میبردند مانند دشمن و خائنان رفتار کردند. موقعی که من اينها را ديدم به عنوان نخستوزير بسيار ناراحت و عصبانی شدم. بايد بدانيم هرکسی که کاميونهای ما را متوقف کرده خائن است».
اما چند روز پس از اين ماجرا، نماينده ترکمنهای سوريه به خبرنگاران گفت که آنها کمکی از ترکيه دريافت نکردهاند.
همزمان با ادامه کشمکشها بين دولت و حزب اسلامگرای توسعه و عدالت و احزاب اپوزيسيون که رجب طيب اردوغان را به دخالت در امور داخلی کشور ديگر متهم میکردند، «ياسين آکتای» از اعضای حزب توسعه و عدالت در ۱۸ مه ارسال اسلحه و مهمات به سوريه را تايید کرد.
او در مشاجره با يکی از مخالفان حزب حاکم که میپرسید سلاحهای کشف شده در کاميونها به کجا میرفتند، گفت که اين سلاحها برای ارتش آزاد سوريه بود و گروه داعش بزرگترين دشمن ارتش آزاد سوريه است.
اوایل ماه جاری ميلادی چهار تن از دادستانهايی که دستور بازرسی کاميونها را صادر کرده بودند بازداشت شدند و عليه دستکم ۳۰ نفر از ماموران امنيتی محلی نيز پروندههای قضايی تشکيل شده است. عدهای از آنان با اتهاماتی از قبيل جاسوسی نظامی و تلاش برای سرنگونی دولت روبرو هستند.
رجب طيب اردوغان، ریيس جمهوری ترکيه، دادستانهای محلی، برخی رسانههای مخالف و شخصيتهايی که در کشف و افشا عمليات سازمان امنيت ترکيه دست داشتند را به همکاری با فتحالله گولن، رهبر معنوی بسياری از شهروندان آن کشور متهم کرده است.
آقای اردوغان و حزبش هواداران گولن را به تشکيل دولت موازی و تلاش برای براندازی حکومت او متهم کردهاند.
احزاب و گروههای اپوزيسون در ترکيه ساعاتی پس از انتشار اين گزارش ويژه در روزنامه جمهوريت و آغاز تحقيقات قضايی عليه سردبير آن، حمايت خود را از اين روزنامه اعلام کردند.
B- Les « mauvais régimes » selon les imposteurs maquillés en antifascistes
Ci-dessous l’illustration de notre soutien réel aux monarchies du Golfe :
در پی سقوط شهر « اریحا » در حومه « ادلب » این استان به طور کامل از دست دولت سوریه خارج و به تصرف گروه های تکفیری درآمد.
به گزارش فرارو، منابع خبری ساعتی پیش اعلام کردند در ادامه درگیریهای شدید بین نیروهای ارتش سوریه و گروه های تکفیری از جمله «جبهه النصره» و «جیش الفتح» در شهر «اریحا» واقع در ریف ادلب، این نیروها از این شهر عقب نشینی کردند.
سازمان غیر دولتی دیده بان حقوق بشر سوریه نیز ساعتی قبل اعلام کرد با عقب نشینی نیروهای ارتش سوریه از اریحا، این شهر به تصرف نیروهای ائتلافی جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه و گروه های تروریستی دیگر درآمده است.
شهر اریحا در شمال غرب سوریه، آخرین شهر در استان ادلب محسوب میشد که کنترل آن همچنان در دست دولت سوریه بود و شامگاه پنجشنبه در یک عملیات سریع به دست ائتلاف نظامی موسوم به « جیش الفتح » افتاد.
ائتلاف نظامی جیش الفتح که علاوه بر گروه تروریستی النصره(شاخه سوری القاعده) از چند گروه همفکر آن از جمله احرار الشام تشکیل شده برای منظم کردن عملیات گروههای مخالف علیه دولت سوریه در شمال غرب و ساحل این کشور ایجاد شده است.
بنا بر اعلام دیدبان حقوق بشر، تعداد زیادی از نیروهای دولتی سوریه که از دیگر شهرهای استان ادلب عقب نشینی کرده بودند در شهر اریحا مستقر شده بودند و سقوط آن ظرف چند ساعت مسالهای غیر عادی است.
بنا بر این گزارش، اکنون در استان ادلب تنها یک پادگان نظامی و دو روستا در کنترل نیروهای دولتی باقی مانده و این نیروها به سمت غرب عقب نشینی کردهاند؛ انها تلاش می کنند پیش از عقب نشینی تا جای ممکن اهالی، را از شهر خارج کنند. بیم آن وجود دارد، با تصرف شهر، تروریستهای تکفیری اقدام به کشتار مردم کنند.
بشار اسد رئیس جمهور سوریه پیش از این ترکیه و عربستان را عامل سقوط احتمالی این استان دانست.
وی در گفتگو با روزنامه سوئدی « اکسپرسن » ضمن بیان این مطلب خاطرنشان کرد: در جریان سقوط شهر ادلب، اصلیترین عامل حمایت گستردهای بود که از جانب ترکیه انجام شد؛ حمایت لجستیکی، حمایت نظامی و البته حمایت مالی که از جانب عربستان سعودی و قطر تامین شد.
در همین حال از شهرک «کفر نجد» در جوار اریحا نیز خبر میرسد که گروههای تروریستی تکفیری وارد این شهرک شده و کفر نجد نیز در آستانه سقوط قرار دارد. دو منطقه «جبل الاربعین» و شهرک «معترم» نیز از اهداف جیش الفتح و جبهه النصره عنوان شده و درگیریهای شدیدی در آنها جریان دارد.
استان ادلب نزدیک مرز ترکیه قرار دارد. گروه تروریستی النصره در هفته های اخیر، مرکز استان ادلب و شهر جسر الشغور را نیز اشغال کرده بود. این نخستین بار از زمان آغاز منازعات سوریه تاکنون است که ادلب از کنترل نیروهای دولتی خارج میشود. شهر ۱۰۰ هزار نفری ادلب به دلیل نزدیکی به جاده استراتژیک دمشق ـ حلب و استان ساحلی لاذقیه، پایگاه اصلی بشار اسد، رئيسجمهوری سوریه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
29 mai 2015
La version saoudienne de la guerre, est que L’Iran chiite essaie de s’emparer du Yémen sunnite en utilisant des intermédiaires –Les Houthis- afin de menacer les frontières sud du Royaume et d’affirmer leur contrôle sur le détroit stratégique de Bab-el-Mandeb, situé sur la mer Rouge. Les Iraniens se défendent en affirmant qu’ils n’ont aucun contrôle sur les Houthis, aucunes vues sur le détroit, et que la guerre au Yémen reste un problème interne au pays, que les Yéménites devront résoudre par eux-mêmes.
Les Saoudiens ont bâti ce qui, au premier abord, semble être une formidable coalition composée de la Ligue Arabe, des pays membres du Conseil de Coopération du Golfe, de la Turquie et des Etats Unis. Cependant, la « coalition » n’est pas aussi solide quelle n’y paraît et elle s’avère plus intéressante par rapport à ceux qu’elle n’inclut pas plutôt qu’à ses propres membres. L’Egypte et la Turquie sont les piliers de cette alliance, mais il y a plus de paroles que d’actes véritables dans leur soutien.
Dans un premier temps, l’Egypte à fait courir le bruit qu’elle pourrait envoyer des troupes au sol. L’armée saoudienne ne peut pas contenir les Houthis et leurs alliés. Depuis, sous la pression de Al- Monitor, l’ambassadeur du Caire au Yémen Youssef al-Sharqawy a éclairci sa position : « Je ne suis pas celui qui décidera d’une telle intervention au Yémen. Cette décision appartient à l’évaluation de l’autorité suprême égyptienne, et dépend de la sécurité nationale du pays ».
Depuis que l’Arabie Saoudite a soutenu le coup d’état égyptien contre les Frères Musulmans et a appuyé le régime avec des sommes d’argent considérables, Riyad pourrait faire pression sur Le Caire pour envoyer des troupes au Yémen. Cependant, la dernière fois que l’Egypte a combattu les Houthis, elle a perdu des milliers de victimes. De plus, l’Egypte est déjà préoccupée par l’insurrection islamique au Sinaï.
Lorsqu’il a engagé le soutien d’Ankara dans une « Intervention saoudienne » et demandé le retrait des « Iraniens et des groupes terroristes », le président turc Recep Tayyip Erdogan a pris le temps de dire qu’il « pourrait potentiellement offrir un appui logistique, selon l’évolution de la situation ».
Erdogan veut punir l’Iran pour son soutien au régime d’Assad en Syrie et sa présence militaire en Iraq, là où Téhéran aide le gouvernement de Bagdad contre le Front islamique. Il essaie également de récupérer l’argent saoudien. En effet, l’économie turque est en difficulté, sa dette publique a atteint son plus haut niveau depuis 10 ans, et les taux d’intérêt augmentent partout dans le monde. Avec une élection primordiale en juin, Erdogan espère une intervention des Saoudiens.
Mais, pour le moment, il y a d’autres préoccupations. Les Turcs pensent que les Saoudiens sont dans le pétrin—Il sera très difficile de gagner une guerre au Yémen, et les assauts aériens n’ont aucune chance de porter leur fruits sans l’intervention de troupes au sol.
Lorsque les Iraniens ont réagi vivement aux commentaires d’Erdogan, le président a fait marche arrière. L’Iran est un partenaire commercial capital pour les Turcs et, avec la fin possible des sanctions internationales contre Téhéran, les Turcs veulent faire partie de la ruée vers l’or qui s’en suivra. Durant le récent voyage d’Erdogan à Téhéran, le président turc et le ministre des affaires étrangères Mohammad Javad Zarif sont arrivés à un arrangement pour appeler à la fin de la guerre au Yémen et pour trouver une « solution politique ». On est loin de la belligérance initiale d’Erdogan.
La Ligue Arabe soutient la guerre, mais seulement à un degré mesuré. L’Irak s’oppose aux attaques saoudiennes et l’Algérie garde ses distances en appelant à la cessation de « toute intervention étrangère ». Même le conciliant GCC, qui représente les intérêts des monarchies pétrolières du Golfe, avait un transfuge. Oman est accolé au Yémen et son dirigeant, le sultan Qaboos, a peur que le chaos arrive jusqu’à ses frontières. Et, alors que les Emirats Arabes Unis conduisent des missions aériennes sur le Yémen, ils sont également prêts à mettre la main au porte-monnaie si les sanctions de Téhéran prennent fin. « L’Iran est notre porte d’entrée, nous nous devons d’y être présents », indiquait Marwan Shehadeh, un homme d’affaire des Emirats, au Financial Times. « Cela pourrait redistribuer les cartes ».
L’absence la plus notable au sein de la coalition saoudienne reste cependant le Pakistan, un pays qui a reçu des milliards de dollars d’aide de l’Arabie saoudite, et dont le premier ministre Nawaz Sharif a été accueilli à Riyad lors des combats sanglants de son pays en 1999.
Lorsque les Saoudiens ont fait part de leur intention d’attaquer le Yémen, ils ont inclus le Pakistan dans leur coalition. Un orgueil qui leur a porté préjudice. Le parlement pakistanais a demandé un débat sur ce sujet et a finalement voté à l’unanimité la neutralité dans cette affaire. Pendant qu’Islamabad déclarait son intention de « défendre la souveraineté de l’Arabie saoudite », personne ne pensait que les Houthis étaient sur le point de marcher sur Djeddah.
La guerre yéménite est profondément impopulaire au Pakistan et les décisions du parlement ont été largement soutenues. Un journaliste a même appelé à rejeter le « Dictat du GCC ». Seule l’organisation extrémiste Lashkar-e-Taiba, qui avait planifié les massacres de Mumbai en 2008, a accordé son soutien aux Saoudiens. En effet, le Pakistan a profité des cadeaux saoudiens et, en échange, a assuré la sécurité à Riyad, mais cette relation ne tient qu’à un fil. Premièrement, il y a le fait que les Saoudiens soutiennent des groupes islamistes extrémistes, dont certains sont en guerre avec le gouvernement pakistanais. L’année dernière, une de ces organisations, les Tehrik-i-Taliban, a massacré 145 personnes, dont 132 étudiants à Peshawar. Le combat contre ces groupes dans le Nord Waziristan a fait subir de lourdes pertes à l’armée pakistanaise qui doit également protéger ses frontières de son voisin du sud, l’Inde.
Les Saoudiens, avec leur interprétation rigoureuse de l’Islam (le Wahhabisme), sont aussi critiqués pour avoir fait naître des tensions entre les sunnites et les chiites au Pakistan.
Deuxièmement, Islamabad approfondit sa relation avec la Chine. Mi-avril, le président chinois Xi Jining avait promis d’investir 46 milliards de dollars pour financer la nouvelle route de la soie de Pékin, qui part de l’ouest de la Chine et se termine dans le golfe Persique. Ces travaux incluront une extension considérable du port de Gwadar, situé sur le territoire agité du Balûchistân. Un port que Bruce Riedel considère destiné à « rivaliser avec Dubaï ou Doha, en tant que pôle économique régional ».
Riedel, chercheur à l’institut Brookings et professeur à John Hopkins, est un expert en sécurité de l’Asie du Sud. Dubaï se situe aux Emirats Arabes Unis et Doha au Qatar. Les deux sont membres du GCC.
La Chine s’inquiète de la situation au Balûchistân et de ses insurrections à répétitions contre le gouvernement en place, mais aussi de la résistance actuelle des turcophones, en grande partie musulmans, et des Ouïghours, un peuple de la province de Xinjiang, dans l’ouest chinois. Les Ouïghours, que l’on estime à un peu plus de 10 millions, sont marginalisés par un afflux de Chinois Han, l’ethnie chinoise dominante.
Les riches Saoudiens ont aidé à financer certains de ces groupes, ce qui n’a plu ni à Pékin, ni à Islamabad. Le Pakistan s’est engagé à créer une « Division sécuritaire spéciale » de 10 000 hommes pour protéger les investissements chinois. Selon Riedel, les Chinois auraient dit aux Pakistanais qu’ils « se tiendraient aux côtés du Pakistan si sa tentative de rapprochement vers l’Arabie Saoudite et les Emirats Arabes Unis échouait ».
Les Etats unis ont joué un rôle important, quoique peu confortable, dans la guerre au Yémen. Ils ont aidé les renseignements Saoudiens, ciblé les informations et ravitaillé leurs avions de guerre en plein ciel. Ils ont également intercepté une flottille iranienne qui se rendait au Yémen. Les Américains ont indiqué qu’elle contenait des armes destinées aux Houthis. Cependant, l’Iran nie toute cargaison de ce type, et il y a peu de preuves que Téhéran fournisse des armes aux insurgés. Mais, pendant que Washington soutenait les Saoudiens, les Américains ont également exhorté Riyad de rappeler ses avions de chasse et de préférer une solution politique. Les Américains s’inquiètent de l’anarchie qu’a amenée la guerre, puisqu’elle pourrait permettre à Al-Qaïda de s’imposer dans la péninsule arabique. Les Houthis, désormais assiégés, étaient le principal adversaire du groupe terroriste.
La crise humanitaire au Yémen devient critique. Plus de 1000 personnes, dont énormément de civils, ont été assassinées, bombardées, et les combats ont généré 300 000 réfugiés. Le blocus maritime américano-saoudien et la destruction récente de l’aéroport international du Yémen empêchent les ravitaillements de nourriture, d’eau et de médicaments dans un pays qui est déjà largement dépendant de ses importations alimentaires. Cependant, les Américains ne veulent pas froisser davantage les Saoudiens, qui sont déjà en colère puisque Washington a négocié un traité nucléaire avec l’Iran. Au-delà de l’aide américaine apportée aux attaques saoudiennes, les Etats Unis ont une fois de plus ouvert grands leurs bras à Riyad.
Le traité nucléaire avec l’Iran a amené à l’alliance la plus imprévue de la région : Israël et l’Arabie Saoudite. Riyad est sur la même longueur d’onde que le gouvernement de Netanyahou sur le sujet iranien et les deux pays font pression pour saboter le traité. Selon le journaliste d’investigation Robert Perry, l’alliance entre Tel Aviv et Riyad a été scellée par un cadeau secret de 16 milliards de dollars déposés par Riyad sur un compte de « Développement Israélien » en Europe, le même genre de compte qui avait servi à construire des bases illégales en territoires occupés.
Les Saoudiens et les Israéliens sont aussi du même côté dans la guerre en Syrie, et malgré les belles paroles de Riyad, les seuls pays membres du GCC à avoir aidé financièrement la Palestine à reconstruire Gaza après les attaques Israéliennes de l’année dernière sont le Qatar et le Koweït.
Tous ces engrenages amèneront à une fin imprévisible. La seule chose qui est claire, c’est que, malgré leur puissance financière, les Saoudiens ne peuvent pas ramener les principaux acteurs régionaux sous leur coupe (mis à part Israël). Et une alliance avec Israël -un pays qui est de plus en plus isolé à cause de ses politiques d’occupation controversées- ne serait pas très stable. Robert Fisk, un correspondant de longue date au Moyen Orient du journal The Independant, pense que les Saoudiens vivent dans la « peur » de l’Iran, des Chiites, de l’Etat Islamique, d’Al-Qaeda, d’une trahison potentielle des Américains, d’un complot israélien, et d’eux-mêmes.
Mais d’où viendra le déclencheur d’une révolution sunnite en Arabie saoudite, sinon de la famille royale elle-même ? C’est cette « peur » qui a amené la guerre au Yémen. Elle est la raison pour laquelle les Etats Unis devraient cesser de souffler sur les braises, et plutôt rejoindre l’Union Européenne pour demander un cessez-le-feu immédiat, une aide humanitaire, et soutenir une solution politique qui serait prise par les Yéménites eux-mêmes.
Traduit de l’anglais par T.F. pour Investig’Action
Source : Investig’Action
Source originale : Counter Punch