حسن روحانى ، شايد فرصتى ديگر ؟!( قسمت دوم )


حسن روحانى ، شايد فرصتى ديگر ؟!( قسمت دوم )
عباس رحمتی

ابتداء يك پوزش : در شماره قبل نوشته بودم ، حسن روحانى درسالهاى گذشته در زندان « اوين  » فعاليت داشته است كه صحيح آن در زندانهاى كردستان وكرمانشاه ( باختران ) است و یکی ازدوستانم وى را در زندان كرمانشاه ديده است .

روحانى در مناظرات تلويزيونى خود بارها مى گفت، بايد اين جو پادگانى راشكست و در كنارش كليدى را نشان ميداد كه گويا شاه كليد بود و اتفاقا انتخاب او هم اتفاقى نبود و درارتباط با همين كليد بود او قول داد تا قفل هاى باز نشده توسط دولت احمدى نژاد را باز كند قفل يارانه ها و ادامه پيوستن به صندوق بين المللى و فقل بزرگ هسته اى و برداشتن تحريمها از روى دوش مردم كه تماما با جامعه بين الملل سرو كار دارد و در داخل قفلهاى بيكارى و گرانى و اعتياد و سركوب و بگير وببندهاى گسترده و هزاران قفل ديگرى كه بازنشده مانده است .در فرصت بعدى اين موضوعات را بيشتربازتر مى كنيم .

چرا عارف بیرون رفت؟

آنطور كه آمار و نظر سنجى ها نشان مى داد  » عارف  » از محبوبيت بيشترى برخوردار بود . ولى او به ميل و رضاى خود به نفع روحانى كنار نرفت و از قرار معلوم با توصيه هاى خاتمى و رفسنجانى با اكراء كنار رفت ، اين مسئله دو علت داشت. ١- اينكه روحانى ، يك روحانى عمامه به سر است( به گفته خودش يك طلبه است ) و مورد تائيد ولايت فقيه است و هميشه با بيت رهبرى چفت و جور بوده است ٢- عارف اصلاح طلب بود اختلاف ایجاد می کرد ،درصورتیکه انتخاب شدن روحانى ديگر اتفاقات ٨٨ رخ نخواهد داد (روحانى در چندين جا اين مسئله را مطرح كرده بود ) و مردم با انتخاب او تا حدودى راضى مى مانند وبعد از جلیلی و قالیباف او بهترين گزينه ولايت فقيه بود ، چون مى شاید فرصت ديگرى براى خامنه اى بوجود آورد تا بتواند اندكى از بحرانهاى كه در كشور وجود دارد بكاهد . [1]

با اينكه مى دانستند  » عارف  » در صورت ماندش در رقابتها مسلما آراى بيشترى ميآورد و از طرفى اصلاح طلبان هم اختلافاتشان كمتر مى شد ولى در پايان روحانى را ابقاء كردند چون او كسى است كه هم اصلاح طلبان را دارد ، و هم از اعتدالگرايان است و كمى هم به سمت اصولگرايان تمايل دارد ،اما او نه تجربه رفسنجانى و نه بند بازى وتجربه خاتمى را دارد از طرفي به قول خودش( روحانى) ٤٥ سال به خامنه اى ارادت داشته و دارد و هميشه با سياست ها ى دروغ و فريب (همانطور كه خودش در جريان اتمى اعتراف كرد غرب رابا دروغ گول زده است ) و حيله هاى فراوان همراه با دستگاه ولايت فقيه مى تواند سياستهاى رژيم را پيش ببرد روحانى كسي است كه بيشتر با نهادهاى امنتيى كار كرده است بدون اينكه تضادى با رهبرى داشته باشد ، در تمامى مراحل خصوصا، كارها و مسائل امنيتى و سركوب همراه او بوده است .

يك نكته ذره بينى :

طبق آمارى كه انتشار پيدا كرده است ، در روستاها در غياب كانديداى مورد حمايت دولت ، ولايت فقيه مردم آراى خود را به حسن روحانى داده اند و اينكه ميگفتند درسال ٨٨ روستائيان به احمدى نژاد راى داده اند و حالا در اين دوره مى خواستند به جليلى كه پيرو سياستهاى احمدى نژاد است راى بدهند كاملا دروغ از آب در آمد و معلوم شد كه احمدى نژاد نه در سال ١٣٨٤ و نه در سال ٨٨ آرايى از روستاها دريافت نكرده بود و اين ولايت فقيه و سپاه بودند كه براى او راى سازى كرده بودند و اين بارهم يارانه ها و ديگر سرمايه گذارى هاى دولت مثل مسكن مهر و…هم كارى براى آنها نكرد .

راى به روحانى ترس از جليلى بود : همانطور كه همگان تشخيص داده بودند ، جليلى ، كپى احمدى نژاد بود و مردم ترس از آن داشتند كه نكند اين بارهم دست غيب جليلى را از صندوق ها بيرون بياورد ! از چند روز قبل از انتخابات ( سه روز قبل از ) بيشتر مردم قصد تحريم انتخابات را داشتند كه گوئيا با شنيدن آه و ناله هاى خامنه اى كه گفته بود  » اگر به اسلام و ج. اسلامى راى نمى دهيد بخاطر ايران راى بدهيد  » به ضعف و زبونى خامنه اى پى بردند وهمه مى گفتند غير ممكن است خامنه اى حماقت ٨٨ را تكرار كند ، به همين دليل از ساعات سه و چهار بعد از ظهر روز جمعه مردم به يكباره تصميم به شركت در انتخابات گرفتند و اين بارهم باز مردم تيرشان را به قلب بيت رهبرى زدند و در ساعات آخر به عبارتى دقيقه ٩٠ رفتند و از بدتر وبدترين يكى را انتخاب كردند و با اين ترفند از دست درازى خامنه اى و پسرش به صندق ها جلوگيرى كردند ، و تضادهاى بيت را دو چندان كردند بطورى كه اخيرا آقازاده مجتبا گفته است :  » پدرم بزرگترين فاجعه ساخته است  » . به همين دليل بود كه براى اولين بار در جمهورى اسلامى ، مهلت راى گيرى پنجساعت تمديد شد و مردم بارديگر به كانديداى ولايت فقيه نه بزرگ خود را نشان دادند.

شیخ روحانى چه كارهايى مى تواند ؟

١- اقتصادى : مسئله اقتصادى وسياسى كشور دقیقا به هم گريه خورده است و از اهم مسائل كشور است ولى قبل از سياست ، اقتصاد بيمار كشور است كه فشار آن بر دوش مردم رنج ديده ايران سنگينى مى كند، اقتصادى كه بيمار بود و اكنون اين بيمار رنجورتر شده است و در سر حد مرگ قرار دارد با تورم دو رقمى و نقدينگى افسار گسيخته كه گريبان مردم ايران را گرفته است ، اقتصادى كه هيچگاه برنامه اى برايش ريخته نشده است و اگر كسي هم برنامه اى داشته است يا به آن توجه اى آن نكرده اند و يا بخاطر منافع شخصى خود با يك مارك سوسياليستى – كمونيستى برنامه هاى حساب شده را رد كرده اند [2]

اخيراً روحانى در يك مصاحبه اى گفته است « سياست اقتصادى ما ، اقتصاد آزاد ، مردمى ، عادلانه با كنترل است ! » بايد گفت آقاى روحانى اقتصاد آزاد كه ديگر عادلانه نمى شود اقتصاد آزاد يعنى باز گذاشتن دست تجار و بخش خصوصی و سرمايه داران و رشد بى حد و پايان سرمايه دارى بى رحم و لجام گسيخته ، يعنى هركه پولش بيش سودش بيشتر ! اقتصاد آزاد يعنى سرمايه دارى بى رحمى كه هرچه دلش خواست به آن دست مى يابد، خصوصاً درايران كه هيچ كنترلى روي سرمايه ها وجود ندارد ، با سوابقى كه در اين ٣٤ سال مردم از اين هيولاى هفت لا شكم (شكم گاو را مى گويند كه سيرى ناپذير است ) دارند دولت نه كنترلى روى سرمايه داران داشته و نه مى تواند داشته باشد چون سرمايه در ايران بسيار انحصارى شده است با سيستمى كه از زمان رفسنجانى تشكيل شده و در حال حاضر هم مردمى ترين دولت ، نه غول هاى قاچاق سپاه را مى توان از دست انداختن به منابع نفت و گاز و قاچاق مواد مخدر و مشروبات و… بازدارد ( برادران قاچاقچى ) و نه ديگر آقازاده را با نصيحت هاى روحانى مى توان كنترل كرد . دولتى كه براى اقتصاد كشور هيچگاه برنامه اى نداشته است ، چگونه مي تواند سرمايه وسرمايه دار را كنترل كند ؟ ، خصوصاً دولت احمدى نژاد كه برنامه هايش از سال به ماه و بعد به هفته و اين اواخر هم به روزانه رسيده بود. و همان شد كه دزدى ها و رانتخوارى اين دولت جنبه جهانى پيدا كرد و با وجود در آمدهاى هنگفتى كه در اين هشت سال نصيبشان شده است ، خزانه دولت همچنان خالى است . دولتى كه عمداً بودجه سالانه را دير به مجلس مى برد تا فرصت بررسى نداشته باشد . روحانى در واقع مى گويد سرمايه دارى عادلانه ! وقتى به گذشته اين نظام نگاه مى كنيم مي بينيم هيچگاه نتوانسته اند تورم را مهار كنند و با چاپ بى رويه اسكناس هميشه نرخ نقدينگى درايران رو به افزايش نهاده است ، چون عدم كنترل دولت روى سرمايه و عدم برنامه ريزي ، رانتخوارى را مرتب گسترش داده است ، در اصل اگر كنترلى باشد، پس چه كسي ببرد وچه كسى بخورد ؟ و اگر كنترلى مى بود اقتصاد كشور چنين رنجور نبود ! اقتصاد بيمار و تورم زا را فقط با برنامه مى شود كنترل كرد و نه با شعار به قول اقتصاد دانان  » اقتصادى كه تورم زا شد نه در مشت و نه در قفس مى توان آن را مهارش كرد  » ، حال از شيخ روحانى بايد پرسيد كه برنامه اى براى كنترل اين اقتصاد تورم زا ارائه داده ايد ؟ در حال حاضر اقتصادى بيمار در جامعه جريان دارد ولى هيچكدام از دولتها نتوانسته و يا نخواسته اند مو را از ماست بيرون بكشند و دست روى مرض اصلى بگذارند و يا دست سرمايه داران و رانتخواران سپاه و آقازاده ها و روساى بانك ها و… را از اين خوان يغما كوتاه كنند ، برنامه اى براى سر و سامان دادن به اقتصاد بيمار ايران ارائه نداده اند با گرانى و گران فروشى برخورد جدى نداشته اند و از آنجائيكه دستهاى رانتخواران وخودى ها در پشت پرده ماجراها رو مى شود دولت ها خود كوتاه مى آيند و رییس دولت هم در يك كلام « مسائل را ماست مالى مى كند  » نمونه اينكه ، ميگويند بهترين دولت ، دولت خاتمى بود ، آيا از فروش نفت و گاز به مردم چيزى بيشتر از گذشته رسيد؟ يا قراردادهاى بزرگ وميلياردى با فرانسه و آلمان و وارد كردنِ ماشين هاى دست دوم و اسقاتى و پرداخت قيمت نو به آنها ، دست به تاراجى نو زدند و بااين كار فقط قرارداده هاى يك ونيم ميلياردى و دو ميلياردى با كشورهاى آلمان و فرانسه و ايتاليا را به سه ونيم تا چهار ميليارد يورو رساندند و يا در مورد داخلى ، دست تجار سكس و … را در صدور دختران جوان به كشورهاى امارات باز گذاشت تا همه را راضى نگه داشته باشد . (آخوند عليزاده رييس دادگسترى كرج يكى از عاملين صدور سكس بود كه خاتمى رويش سرپوش گذاشت ) دليلش هم كاملا مشخص است حفظ و آبروى نظام از اهم مسائل است كه دولت ها هيچگاه حاضر نشده اند دست اين خائنين و رانتخواران را رو كنند ، حال اگر كنترل شيخ روحانى هم از اين نوع است به هيچ وجه اميدى به آن شعار ها نيست ، اقتصاد آزاد اگر كنترل نشود ، سرمايه داران رشد كرده و خرده پاها ( خرده بورژواى ) و كارگران و معلمين و…را زير پا له خواهند كرد پس بايد گفت جناب پرزيدنت اين گوى و اين ميدان ، اين شما و برادران قاچاقچى وهيولاهاى هفت سر درايران !

كارگران و دولت يازدهم :

دولت يازدهم چه برنامه اى براى كارگران صنعتى و غير صنعتى دارد ؟ قبل از هر چيزى بايد گفت ، مهمترين و ضرورى ترين نياز كارگران ما درحال حاضر، نداشتن نان شب است ، اين به معنى اين است كه اگر آب در دست دولت است بايد كنار بگذارد و به مشكلات كارگران برسد اين اولين قدم دولت در رابطه با كارگران است ، همانطور كه گفتم قبل از هرچيزى حقوق معوقه (عقب افتاده )كارگران است ، كارگرانى كه بيشتر آنها از ٦ ماه تا يك سال و حتا بعضاً تا دوسال حقوقى دريافت نكرده اند ، آيادولت جديد قادر است اين امر ضرورى كه با حيات كارگران وخانواده هايشان بستگى دارد را اجرا كند و معوقه هاى كارگران را كه حق مسلم شان است را به آنها باز گرداند ؟

دولت جديد چه برنامه هايى براى كارگران كشور دارد ؟ آيا كارگران حق تشكيل سنديكاهاى كارگرى خواهند داشت يا دوباره مأخذه و يا دستگير و محاكمه خواهند شد و زير شكنجه خواهند رفت و دست تا از خواسته هايشان بردارند ؟ يا اگر كارگرى صحبت از سنديكا و حقوق خود كرد مثل  » منصور اصانلو » زبانش را از حلقوم بيرون مي كشند؟ آيا كارگران براى خواسته هاى صنفى خود حق اعتراض و اعتصاب را خواهند داشت ؟ يا با حمله و هجوم پاسداران و حراست كارخانه مواجه خواهند شد ؟ دولت يازدهم بايد به وضعيت پادگانى در تمامى كارخانه ها و كارگاهها پايان دهد.

آزادى زندانى سياسى :

زندانيان سياسى كه در ميان آنها مير حسين موسوى ، نخست وزير هشت ساله جنگ است ، كسي كه در دوره دهم رياست جمهورى ، مردم به او راى دادند و با آراى قاطعى پيروز شد ولى با يك كودتا از طرف بيت ولايت فقيه بجاى رفتن به كاخ رياست جمهورى به همراه زهرا رهنورد ، همسرش و رييس هشت ساله مجلس ج- اسلامى راهى زندان و حصر خانگى شدند و آيا رييس جمهور جديد قصد آزادى زندانيان سياسى را دارد يا چون گذشته قصد سكوت دارد ، يادتان نرود شايد انتخاب شما حاصل حركتهاى سال ٨٨ باشد ! به رييس جمهور جديد بايد گفت وضعيت كنونى شما با گذشته متفاوت است ، زندانيان سياسى را كه گناهى جز دفاع از حقوق مردم ندارد را آزاد سازيد تا كوتاهي هاى گذشته خود را نسبت به حقوق بشر جبران كنيد !زندانيان سياسى كسانى هستند كه هيچ جرمى جز دفاع از حقوق مردم ايران ندارند. (افرادي مثل نسرين ستوده و دهها وكيل ديگر كه هنوز در بند نظامند ) . در ميان زندانيان سياسى كسانى همچون مجيد توكلى و احمد زيد آبادى هستند كه به خاطر يك سخنرانى ١٥ دقيقه اى و يا نوشتن يك مقاله سياسى زندانى شده اند و يا زنان بسيارى مانند شبنم مدد زاده ، مريم اكبرى منفرد ، كبرى امير خيزى ، مريم جليلى ، حاج ابراهيم دباغ ، نوشين خادم و هزاران هزار ديگر كه بيشتر آنها بعداز كودتاى ٨٨ فقط بخاطر اعتراض به تقلب در انتخابات دستگير شده اند دولت آينده وظيفه دارد تمامى زندانيان سياسى را آزاد كند .بزودى ، بناست شما ، شيخ روحانى ، سكان كشتى در گل نشسته حاكميت را در دست بگيريد، درصورت تكرار وضعيت پادگانى گذشته و ادامه ى سركوب و شكنجه و كشتار ، اعدام و سنگسار و… دولت اعتدال ، (بگفته خودتان) بهمراه ولايت فقيه مسئول آن خواهيد بود.براى يك بارهم شده دست از كشتار برداريد و به وعده هاى انتخاباتى عمل كنيد يادتان باشد شما گفتيد سرهنگ نيستيد و حقوق خوانده ايد ، لااقل به قسمى كه خورده ايد عمل كنيد.

شيخ روحانى ، حتمن مى دانيد كه مردم در پى دوزد ديده شدن رايشان در كودتاى ٨٨ با آگاهى كامل بر عليه خامنه اى شعارهاى روشنى دادند و خواستار مرگ اصل ولايت فقيه شدند چون ميدانند كه تمامى بدبختى ها از بيت اوست كه چون بلايى بر سرشان مى بارد ، حال که رييس جمهور جديد شده ايد ، بايد از تمام قدرت خود استفاده كرده براى تغيير قانون اساسى خصوصاً اصل ولايت فقيه اقدام كنيد .

ادامه دارد

http://www.iranpressnews.com/source/152280.htm%5B1%5D پدرم فاجعه ساخته

[2] در دور اول مجلس شوراى اسلامى زمانى كه رفسنجانى رييس مجلس بود « م- تبريزى  » كه خود عضو كميسيون مجلس بود برايمان در جلسه خصوصى در آن زمان تعريف مى كرد ما كه در كميسيون مجلس هستيم برنامه مهار تورم را كه چندين ماه شبانه روز و گاهى اوقات شب تا صبح روى آن كار مى كرديم و لايحه تهيه مى كرديم وبه مجلس مى برديم اولين كسى كه با طرح هاى مامخالفت مى كرد رفسنجانى بود و بدنبال او ديگر آخوندهاى مجلس بودند كه اين برنامه ها را رد مى كردند ، وقتى علتش را مى پرسيديم مى گفتند اين اقتصاد كمونيستى است وباز مى رفتيم كمى اصلاحش مى كرديم و به مجلس مى آورديم باز اولين نفر رفسنجانى بود كه مى گفت اقتصاد سوسياليستى است و آخوندهاى ديگر به دنبالش !ولى در مورد خودشان بودجه هايى را درخواست مى كردند كه تو قوطى هيچ عطارى پيدا نمى شد ، مثلا طرح به ما مى دادند كه براى شخصيت هاى مقام اول ٧٥ پاسدار محافظ ( باديگارد ) و براى مقامات درجه دو كه ما (نمايندگان مجلس ) باشيم ٣٥ پاسدار ، حالا بايد بودجه اين همه پاسدار را تعيين مى كرديم و تمامى آخوندهاى مجلس با اين طرحها باراى بالا موافقت مى كردند، اين يعنى كنترل !سوالى كه از آقاى تبريزي كردم اين بود كه چرا استعفاء نمى دهيد ؟ در جوابم گفت اينجا فعلا از اوين بهتر است ! و خيلى حرفهاى ديگر كه در فرصتهاى بعدى خواهم نوشت .

Published in: on 5 juillet 2013 at 9:49  Laissez un commentaire  
Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,